|
 |
فرهيختگان |
 |
 دستور العمل های سبک زندگی مرحوم دولابی رابطه کار نیک، عبادت، معرفت و ملکات فاضله با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.
| ٠٦:١٤ - دوشنبه ١١ آذر ١٣٩٢ - نظرات : ٠ | متن کامل >> |
 |
 |
 |
تشرف حاج علي بغدادي خدمت حضرت حجت ماجرای عنایت امام عصر(عج) به یک کارخانه دار «حاج علی بغدادی» در بغداد کارگاه پارچهبافی داشت. 80 تومان سهم امام در ذمه اش بود. برای ادای دینش از بغداد به سمت نجف حركت كرد. در نجف خدمت علما و فقهای بزرگواری که میشناخت رسيد. حاج علي ماجرا را اين گونه تعريف مي كند: به مرحوم شیخ انصاری و دو نفر دیگر نفری 20 تومان دادم. هنوز 20 تومان در ذمهام بود. به كاظمين رفتم تا اين مبلغ را هم به مرحوم شیخ محمد حسن کاظمینی كه از فقهاي بزرگ آن زمان بود بدهم. 20 تومان را خدمتشان دادم و قصد برگشت داشتم. شب جمعه بود. ایشان فرمودند: شب جمعه است در کاظمین بمان. گفتم: نه، چون کارگاه پارچه بافی دارم و من هر هفته، عصر پنجشنبه به کارگرها پول میدهم، باید برگردم. | ١٠:٤٧ - شنبه ٣ فروردين ١٣٩٢ - نظرات : ١ | متن کامل >> |
 |
 |
 |
علما و آداب کسب و کار ماجرای آیتالله گلپایگانی و مرد قصاب سالها پیش از انقلاب برای ملاقات مرحوم آیتالله گلپایگانی رفته بودم، شخصی محضرشان رسید تا مبلغی حدود 200 هزار تومان سهم امام بپردازد، آقا پرسید:- شغل شما چیست؟ گفت- قصابم آقا پرسید:با گوشتهای ذبح غیراسلامی چه میکنید؟ گفت: ما فروشندهایم، کاری به حلال و حرام گوشت نداریم.آیتالله گلپایگانی با تغییری که در رنگ و صورتشان پیدا شد، فرمود: فرمود: این پولها مشکوک و اموال حرام است و شما مسئول باز گرداندن آن به صاحبانشان هستید. | ١٦:٢١ - شنبه ١٧ تير ١٣٩١ - نظرات : ٠ | متن کامل >> |
 |
 |
 |
سیره علما در اخلاق کسب و کار شيخ عباس قمي و بار سنگين دنيا روزی در نجف اشرف دو نفر از اهالي بمبئی حضور شیخ عباس مي رسند و درخواست مي كنند كه ماهانه ۷۵ روپیه به ایشان تقدیم کنند تا ايشان و خانواده شان زندگي راحت تري داشته باشند (در آن ایام، مخارج ماهانه خانواده وی از ماهی ۵۰ روپیه تجاوز نمیکرد) حاج شیخ عباس، عليرغم اصرار فرزندشان كوچكشان میرزا محسن محدثزاده براي پذيرش اين درخواست، از پذیرفتن آن خوداری میکنند.پس از رفتن مهمان ها میرزاحسن به پدر میگوید: «من هم دیگر از کسبه بازار برای مخارج روزانه قرض نمیکنم!»، حاج شیخ عباس میگوید: ساکت باش! من همین مقدار هم که الان خرج میکنم، نمیدانم فردای قیامت چگونه جواب خدا و امام زمان(عج) را بدهم، چگونه بارم را سنگینتر کنم؟» | ١٦:١٨ - شنبه ١٧ تير ١٣٩١ - نظرات : ٠ | متن کامل >> |
 |
 |
 |
 حکايت هاي از شيخ رجب علي خياط عاقبت بي خبري از وضع همسايه یکی از شاگردان شیخ رجب علي خياط می گوید: از ایشان شنیدم که فرمود شبی در عالم رویا دیدم مجرم شناخه شده ام و مأمورانی آمده اند تا مرا به زندان ببرند. صبح آن روز ناراحت بودم که سبب رویا چیست؟ | ١٥:٥٩ - سه شنبه ١٨ بهمن ١٣٩٠ - نظرات : ٠ | متن کامل >> |
|